نقش مداخله ی کیفری در قلمرو پوشش بانوان
پایان نامه
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی
- نویسنده زهرا منصوری لاریجانی
- استاد راهنما سید درید موسوی مجاب
- سال انتشار 1393
چکیده
اصولا در نظام های حقوقی مختلف، مداخله ی حکومت در حوزه ی پوشش افراد جامعه – بویژه بانوان – به عنوان یکی از جلوه های ورود در حریم خصوصی اشخاص تلقی می شود. این مداخله، گاه برخاسته از زمینه ی اقتدارگرایی دولت ها بر حسب مدل بندی نظام سیاست جنایی آنها در ابعاد مختلف تقنینی، قضایی و اجرایی است؛ گاه نیز برخاسته از مبانی تفکر دینی و نظام اعتقادی است. در شکل اخیر، ادله تفصیلی و قواعد دینی، مبانی جامعه را سازمان و سامان می بخشد. در چنین جامعه ای عدم مخالفت یا مغایرت انگاره ها با اهداف و احکام دینی – بر پایه ی مشرب فکری و فقهی مربوط – مهم و ضروری انگاشته شده و پشتوانه های حکمی خاصی در این ارتباط در نظر گرفته می شود. پیش از انقلاب اسلامی ایران، بویژه در عهد پهلوی اول، در راستای همراهی و همنوایی با نظام های به ظاهر مترقی، اندیشه های مخالف با پوشش دینی و ظواهر اسلامی، استقرار یافت؛ اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از همان اوان رویکرد یاد شده تغییر یافت و نظام حکومتی بر پایه ی آموزه های دینی و اصول اعتقادی، در حوزه ی حجاب و پوشش، ورود پیدا نمود. در این خصوص، از قانون تعزیرات سال 1362 به عنوان مبدأ جرم انگاری در حوزه ی پوششی یاد می شود که از آن زمان تا به امروز، قوانین، مقررات، طرح ها و برنامه های بسیاری نیز مطرح گردیده است. به رغم چالش های حادث در مسیر جرم انگاری و سیاست کیفری مربوط به حوزه ی یاد شده، اهتمام جدی بر ضرورت پاسداشت حریم عفافی همواره مدنظر کارگزاران نظام عدالت کیفری و متولیان امر، منظور نظر بوده است. نبا این وجود لزوم اتخاذ رویکرد تعاملی و ارتقای زمینه های فرهنگی در جهت پذیرش انگاره ای قانونی و انطباق آنها با قواعد رفتاری همواره مورد تأکید صاحب نظران بوده است. در حقیقت، اتخاذ رویکرد تقابلی و واکنش مدار با صبغه ی تنبیهی و نیز عدم شفافیت در قوانین و مقررات کیفری، به جای اتخاذ رویکرد تعاملی و کنش مدار با صبغه ی پیشگیرانه با عنایت به ارزش و کرامت والای انسانی، همواره مورد تأکید و توجه واقع گردیده است. امروزه، مداخله صرف کیفری و مبتنی بر حربه ی سزادهی با توجه به واقعیات اجتماعی، پاسخگو نیست؛ لذا هدفمندی رویکرد نظام عدالت کیفری در مواجهه با پدیده بد پوششی یا بی پوششی، ضمن تقویت و تحکیم مبانی فرهنگی و اقتصادی، ضرورتی است که بیش از پیش اهمیت می یابد. بی گمان در این خصوص، بهره گیری از دیدگاه های علمی در حوزه ی علوم جنایی، بویژه جرم شناسی و کیفرشناسی، در تأمین اهداف مورد نظر، تأثیرگذار است.
منابع مشابه
توجیه مداخله ی کیفری؛ اصول و ضرورتها
یکی ازمهمترین موضوعات فلسفهی کیفری"توجیه مداخلهی کیفری"دولـت در حقـوق وآزادیهای فردی است. این اصطلاح به کرات از سوی منتقدان و تحلیلگران این نـوع مداخلـهمورد استفاده قرار میگیرد، بدون ایـنکـه بـهطـور صـریح و شـفاف تعریـف شـود. در بررسـیمداخلات کیفری از هر دومنظر فلسفهی اخلاق و فلسـفهی سیاسـی، بـه طـور کلـی محورهـاییچون مشروعیت اعمال زور، درستی یا نادرستی آن و حق دولت بر مداخله ذیل "توجیه" جـایمی...
متن کاملقلمرو بیطرفی در دادرسی کیفری
بی طرفی در عین حال که از حقوق مشترک دادرسی طرفین است، تکلیف مشترک مقنن در وضع قانون دادرسی و تأمین ساختار بی طرف از یک سو، و قاضی و سایر اشخاص دخیل در پرونده، از سوی دیگر است. در حالی که متهم طرف ثابت دادرسی است، طرف مقابل او حسب مورد، شاکی خصوصی(در صورت ورود خسارت در اثر جرم)، یا جامعه(در صورت ورود صدمه به نظم جامعه و شناسایی اراده اجتماع به عنوان معیار جرم انگاری، که باید چنین باشد.)، یا هیئت...
متن کاملقلمرو قرارداد و حقوق کیفری
به هنگام ورود قرارداد به حقوق کیفری، قواعد هر دو، دچار تردید میشود؛ گوییکه برای پیوند، هم کفو نیستند و نمیتوانند در کنار یکدیگر زندگی نمایند. حقوقدان جزایی، ایراد میکند که تحلیلهای مدنی را بیسبب نباید وارد حوزهی جزایی نمود و حقوقدان مدنی معتقد است که قرارداد، پایهی روابط است و اگر حق و تعهدی مورد حمایت نباشد، زمینه برای دخالت حقوق کیفری نیز فراهم نخواهد ...
متن کاملاز حقوق کیفری تا قلمرو کیفری (تسری تضمینات کیفری در «دادرسی منصفانه» به رسیدگیهای شبه کیفری)
مسئله تسری تضمینات دادرسی کیفری به رسیدگی در مراجع شبه قضایی، میتواند به معنی عدم توجه به مبانی و اهداف در نظر گرفته شده برای ایجاد مراجع غیرقضایی دارای صلاحیتهای شبه کیفری و به عبارتی، خالی از وجه نمودن سیاست قضازدایی و کیفرزدایی باشد. با این وجود و در مقابل، نگرانی از عدم رعایت حقوق اشخاص در معرض تعقیب و مجازات نزد این مراجع، از حیث بهرهمندی از یک رسیدگی منصفانه وجود خواهد داشت. بنابراین به...
متن کاملقلمرو بیطرفی در دادرسی کیفری
بی طرفی در عین حال که از حقوق مشترک دادرسی طرفین است، تکلیف مشترک مقنن در وضع قانون دادرسی و تأمین ساختار بی طرف از یک سو، و قاضی و سایر اشخاص دخیل در پرونده، از سوی دیگر است. در حالی که متهم طرف ثابت دادرسی است، طرف مقابل او حسب مورد، شاکی خصوصی(در صورت ورود خسارت در اثر جرم)، یا جامعه(در صورت ورود صدمه به نظم جامعه و شناسایی اراده اجتماع به عنوان معیار جرم انگاری، که باید چنین باشد.)، یا هیئت...
متن کاملابزارگرایی کیفری: قلمرو، مفهوم، شاخص ها
یکی از مسائل مهم در حوزه رابطه اخلاق و سیاست جنایی، بحث پیرامون اخلاق اعمال کیفراست. همانند سیاست عمومی، در سیاست جنایی نیز کمابیش شاهد رویه ها و رویکردهایی هستیمکه در آن ها هر هدفی، توسل به ابزارِ کیفر را توجیه می کند که می توان نام آ نها را ابزارگراییکیفری نهاد که ما در نوشتار حاضر در پی مفهوم سازی و ارائه معیار هایی برای تشخیص آن در میانمجموعه تدابیر سیاست جنایی هستیم. بدین منظور پس از انجام ...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
نوع سند: پایان نامه
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023